تولد مجید
امروز ساعت ۴ از بانک اومدم بیرون و رفتم دنیال طاها چون شب می خواستیم بریم تولد مجید و می دونستم شام دیر می خوریم و منم ناهار نخورده بودم با طاها سفارش یک پیتزا دادیم و خوردیم و بعد شروع به حاظر شدن کردیم. استرس اینو داشتم که چه طوری با ماشین خودمون بریم جا پارک راحت پیدا می شه یا نه شلوغ یا نه اصلاً می تونم آدرس پیدا کنم یا نه زنگ زدم به شهرام باهاش مشورت کردم و قرار شد با آژانس برم. خلاصه ماشین اومد و ما رفتیم خوب بود همه چی ولی تا از در رفتم تو یاد شهرام افتادم ولم می کردی سیر گریه می کردم من همیشه با شهرام خونه صدف رفته بودم و از تمام اون خونه با شهرام خاطره داشتم. کلی رقصیدم و طاها هم با گوشیم بازی می کرد خوش گذشت همه چی خوب بود طاها این...
نویسنده :
مامان
9:44