بابا شهرام ناقلا
شهرامم نازنینم امروز داری می ری امارات و منو گل پسرت رو تنها می ذاری آخه این رسمشه می دونی امسال ما چقدر تو رو کم داشتیم نمی دونم چرا هر وقت می خوای بری اینقدر بهونه گیر می شم دنبال اینم که یکی بهم یه حرفی بزنه من حالشو بگیرم از طرفی استرس میاد سراغم که نگو. خیلی وقت بود که دیگه نمی نوشتم ولی دوباره اینقدر دلم گرفت که داری میری که خواستم اینجا اینا رو بنویسم برات . خدا پشت و پناهت باشه . حالا شبا به عشق تو که باskype باهات حرف بزنم میام خونه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی