محمدطاهاي عزيزممحمدطاهاي عزيزم، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
مسيحاي عزيزممسيحاي عزيزم، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه سن داره

گفته ها و ناگفته هاي مادرانه

اشپزی درجه 1 مامان

1392/2/1 10:06
نویسنده : مامان
57 بازدید
اشتراک گذاری

امروز من امتحان داشتم و روز گذشته قرار گذاشته بودیم با آیناز که من نرم سر کار و اس ام اس بزنم بگم نمیام دیشب خریدها رو انجام دادم و با شهرام کلی کار کردیم بنده خدا اونم خسته بود ولی خوب غذا کباب عرب با بادمجان، پیش غذا بادمجان حصیری و دسر هم پاناکوتا درست کردم.... شب از خستگی و استرس نخوابیدم چون ترم قبلی خود آموزشگاه ازمون امتحان گرفت و بازرس در کار نبود منم خیلی خلاصه برگزار کردم اما ای دل غافل قضیه جدی بود خیلی از بچه ها مثل من فکر کرده بودند البته بازرس خانم لیلا کردبچهبود اصلاً از غذا تست نمی کرد فقط بافت غذا و رنگ و بو توجه می کرد خیلی ازش خوشم اومده . در کل احتمالاً قبول می شم مشکل این ترم اینجاست که من امتحان کتبی رو خراب کردم نمره قبولی آوردم ولی پایین نه به ۹۳ ترم پیش و نه به ۷۰این ترم خدا به خیر کنه...

 

بعد از امتحان با شهرام رفتیم گاموس یه ساعتی اونجا بودیم و بعد هم رفتیم دنبال طاها . من و طاها اومدیم خونه ولی شهرام باید می رفت کار داشت طاها جونم رفت حیاط و بازی و من هم به شام درست کردن مشغول شدم . حالم داره کم کم جا میاد .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)