ديسك گردن
آذر آمد
آذر با درد آمد
كمر درد زياد باعث شد تا برم دكتر و راديولوژي و دكتر تشخيص ديسك گردن داد
و اين يعني اينكه آب يخ ريختن رو سرم درست وقتي احساس كردم كه بعد از دكتر شهرام رفت سركار و من و مسيحا تنها و من توان شست و شوي او را نداشتم
ده روز خونه ماماني سپري شد درد ، شرمندگي از روي ماماني كه زحمت من و مسيحاو محمدطاها به دوشش بود
ده جلسه فيزيوتراپي
ده حجلسه ترس و استرس زمين گير شدن و عدم توانايي آغوش كشيدن مسيحا و ديدن مسيحا موقع شير خوردن
ده روز نگراني و حسرت درس خوندن با محمدطاها
تا اينكه بعد از د ه روز اومدم خونه سه روز تعطيلي و حضور شهرام عزيز در كنارم
سه روز استراحت بيشتر
آذر با درد سپري ميشود
كاش دي بيايد با خبرهاي خوب و اميدواري
دي بيااااااااا
بي درد بياااااااا
توي اين مدت اين درد مرا شرمنده مادر كرد مادري كه جايگزيني برايش وجود ندارد و نخواهد داشت
ممنون خواهري هستم كه صبورانه با محمدطاها راه اومد و به درسهايش رسيد
پدري كه وجودش هميشه دلگرمي من است
و همسري كه تلاش خود را براي من كرد