محمدطاهاي عزيزممحمدطاهاي عزيزم، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
مسيحاي عزيزممسيحاي عزيزم، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه سن داره

گفته ها و ناگفته هاي مادرانه

دسته گل امساااال

1394/4/26 22:25
نویسنده : مامان
2,410 بازدید
اشتراک گذاری

زیباسلام آقا پسرااااااي خوبم

امروز با يك دسته گل محمدطاها اومدم حالا نه كه همش تقصير شما باشه ها ولي خوب ديگه ديروز براي من يك ليوان آب آوردي و ليوانش رو رو زمين گذاشتي كه باعث شد به پاي من گير كنه و بيفتم زمين و دستم آسيب ببينه، اينقدر گريه كردم كه زنگ زدي به بابا و بنده خدا باباشهرام با عجله خودشو رسوند قرار بود شبش خاله پروين بياد خونه ما براي همين بعد از اينكه دست منو بست رفتيم هايپر و جوجه كباب خريديم و سر راه رفتيم دكتر كه متاسفانه گفت گچ لازمه ولي با اصرار من آتل بست اما چرا گفتم دسته گل؟؟؟؟ اخه پارسال هم ناخن پام ،،،،،،،،،،،

شب خاله پروين اينا اومدن و شام دور هم بوديم خيلي پسر خوبي بودي عزيزم٠

صبح جمعه همگي رفتيم مولوي يك پرده برا ي شمال و يك ملحفه  برا تخت فسقلي و شمال خريديم بعد رفتيم حسن اباد كاموا برا ريشه هاي شنل من خريديم و اومديم خونه

اما،،،،،

متوجه شديم يكي از ملحفه ها مشكل داره و يك رديف پراز پارگيه 

پرده هم اضافش رو نبريده بود و انداخته بود پشت كه من از اين نوع دوخت متنفرررررررم

خلاصه با كلي غصه قرار شد فردا بريم اينا رو درست كنيم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)